Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-05-03@19:48:52 GMT

پیامبر ما دشمن خود را دعا می‌کرد

تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۲۳۵۶۸

پیامبر ما دشمن خود را دعا می‌کرد

مجموعه نه‌جلدی رمان «پیامبر» از آثار شاخص این نویسنده نقی سلیمانی است که با تصویرگری رضا مکتبی، تاکنون جوایز و عناوین متعددی از جشنواره‌های گوناگون از جمله لوح زرین و دیپلم افتخار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، برگزیده جشنواره‌های قصه‌های قرآنی در بخش رمان نوجوان، کتاب سال جشنواره شهید حبیب غنی‌پور بابت تحقیق گسترده و پژوهش عمیق برای نگارش رمان، بهترین کتاب در جشنواره کتاب سال «سلام» بابت تحقیق جامع و پرداخت خوب و لطیف و تقدیرشده در سومین دوره جشنواره خاتم را به خود اختصاص داده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او در گفتگو با خبرگزاری کتاب ایران نکات جالبی درباره زندگی پیامبر گفته که خلاصه‌ای از پاسخ‌های او را در ادامه می‌خوانید: *شش کتاب درباره پیامبر نوشته‌ام که بعضی از آن‌ها برای نوجوانان و بعضی برای کودکان است. در ابتدا قصد داشتم فقط یک کتاب بنویسم، که حدود دو سالی پژوهش و نگارش آن طول کشید و آن داستان‌هایی از زندگی محمد (ص) و علی (ع) بود، که با نام «برادر» در انتشارات سروش چاپ شد. می‌دانید که حضرت محمد و امام علی یک نوع رابطه نزدیک خانوادگی آن هم به شکل معکوس دارند. به این شکل که ابتدا حضرت محمد در کودکی به میان خانواده حضرت علی می‌رود، و سپس علی به عنوان یک کودک به میان خانواده محمد می‌آید. البته کتاب «برادر» به شکل داستان‌های پیوسته است. این کتاب به این رابطه و داستان‌های آن می‌پردازد. کار روی این داستان‌ها باعث شد بسیار پژوهش و تحقیق کنم و متوجه شدم شخصیت پیامبر بسیار بسیار جذاب است و از نظر اجتماعی مهم است که همه ما شخصیت پیامبر را بشناسیم؛ چون دست کم از نظر اخلاقی، خیلی می‌تواند مؤثر باشد. مثلاً برخوردهای خشن طالبان را با مردم ببینید. چقدر ایجاد نفرت می‌کند؛ اما پیامبر ما بسیار نرم‌خو و نرم‌دل، و بسیار بسیار باگذشت بوده است. در قرآن آمده است که: «به سبب مِهری از خداست که این‌چنین نرم‌خو و مهربان هستی، اگر خشن و سنگدل بودی، همه از گرد تو پراکنده می‌شدند.» این در سوره آل عمران آیه ۱۵۹ است.
*پیامبر حتی برای دشمنی که دندانش را شکسته و صورتش را زخمی کرده است، دعا می‌کند. این اتفاق در جنگ اُحد برای پیامبر رخ می‌دهد. یکی از یاران از روی خشم و نفرت می‌گوید: دشمن را نفرین کن. باید بدانید یاران پیامبر واقعاً ایمان داشتند که اگر پیامبر نفرین کند بر دشمن عذاب فرود می‌آید؛ اما پیامبر ما، دشمن را دعا کرد، این تکان‌دهنده است؛ پیامبر گفت: خدایا آن‌ها متوجه نیستند؛ نمی‌دانند دارند چکار می‌کنند، آن‌ها را ببخش و هدایت‌شان کن.
پیامبر دوست داشتند همه مردم به «حقیقت»، ایمان بیاورند. یکی از دعاهای مهم پیامبر این است: «خدایا چیزها را همان‌گونه که هستند به ما بنما.» این دعا به نظر من خیلی پُر معنا است.
در واقع پیامبر به خاطر فرهنگ بَرتر بود که در آن زمان پیروز شد؛ نه به خاطر مقاومت و جهاد مسلحانه! البته جهاد و مقاومت و ایستادگی در برابر دشمنی که می‌خواهد ریشه شما را بکند و نابودتان کند، اهمیت زیادی دارد؛ اما پیامبر از راه دل‌ها نفوذ می‌کرد که صلح پایدار و دائمی به بار می‌آورد که آن هم به خاطر اخلاق کریمانه‌اش بوده است. پیامبر واقعاً شخصیت جذابی دارد. مثلاً پیامبر به این آیه حقیقتاً عمل می‌کرد که نتیجه آن این است که دشمن را به دوست تبدیل می‌کند: «نیکی و بدی برابر نیستند. همواره به نیکوترین وَجهی پاسخ ده، تا کسی که میان تو و او دشمنی است، دوست مهربان تو گردد.» این آیه ۳۴ سوره فصلت است.
پیامبر واقعاً شخصیت جذابی دارد. حتی سال‌های سال پس از پیامبر، شخصیت‌های بزرگی مثل مولانا، عاشقانه او را دوست دارند. مثلاً مولوی وقتی نام پیامبر را می‌شنید، بلند می‌شد و می‌ایستاد و با خواندن شعری، بر او درود می‌فرستاد. پیامبر محبوب‌ترین شخصیت است. دلیل مهم آن این است که به قول قرآن اخلاق بزرگ یا خُلق عظیم دارد.

*جالب‌ترین نکته این است که پیامبر ما می‌گوید: «مبعوث شدم که اخلاق را به کمال برسانم»؛ اما ما آن را جدی نمی‌گیریم؛ بیشترین مشکلات اخلاقی را داریم. یعنی در روش زندگی پیامبر ما، عشق و محبت به انسان‌ها، موج می‌زند، همین‌طور ادب، دوراندیشی، میانه‌روی، شجاعت، عدالت، بخشندگی، دلسوزی و شفقت، فروتنی و اُفتادگی، سادگی و ساده‌زیستی، صبر و بردباری، پاکدامنی، و گذشت. پیامبر بسیار باگذشت بوده است. نرم‌دلی، حسن‌نیت، صداقت، و وفاداری و نیز شوخ‌طبعی. در مورد همه این‌ها در رمان پیامبر و سیره او مطلب و واقعه وجود دارد. در مورد بخشندگی پیامبر، حضرت علی(ع) می‌گوید: اَبر پیشِ دستش، خشک می‌نمود.
خلاصه پیامبر مثل دریاست. هزاران مروارید می‌توان از این دریا صید کرد. به گمانم همین ویژگی‌ها و ویژگی‌هایی مثل این، باعث شد من رمان ۹ جلدی پیامبر را بنویسم که حدود ۱۲ سال پژوهش و نگارش آن طول کشید.
۶۵۶۵

کد خبر 1679962

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: داستان ها پیامبر ما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۲۳۵۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شباهتهای جنگ غزه و ائتلاف کفار و مشرکین مکه و یهود مدینه در جنگ احزاب

به گزارش حوزه جامعه خبرگزاری تقریب،مولوی عبدالرو‌ف توانا از علمای اهل سنت افغانستان در یادداشتی نوشت: پس از آنکه ماجراى جنگ احزاب پیش آمد، سوره احزاب‏ نازل شد و حداقل تعداد 17 آیه آن، از این جنگ و حوادث آموزنده و مسائل تربیتى و پیامد هاى آن سخن گفت.

لذا شرح اوضاع این جنگ و بیان دقایق بسیار و ریزه کارى ‏هاى فراوان در آن و تشریح وضع گروه‏ هاى مختلف مسلمین با دقت و ظرافت در این میدان اجتناب ناپذیر است.

غزوه احزاب در یک نگاه

جنگ «احزاب» چنان که از نامش پیدا است مبارزه همه جانبه ‏اى از ناحیه عموم دشمنان اسلام و گروه ‏هاى مختلفى بود که با پیشرفت این آیین منافع نامشروعشان به خطر می افتاد.

نخستین جرقه جنگ از ناحیه گروهى از یهود «بنى نضیر» روشن شد که به مکه آمدند و طایفه «قریش» را به جنگ با پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم تشویق کردند و به آن ها قول دادند تا آخرین نفس در کنارشان می ایستند، سپس به سراغ قبیله «غطفان» رفتند، و آن ها را نیز آماده کارزار کردند.

این قبائل از هم‏ پیمانان خود مانند قبیله «بنى اسد» و «بنى سلیم»، نیز دعوت کردند، و چون همگى خطر را احساس کرده بودند، دست به دست هم دادند تا کار اسلام را براى همیشه یکسره کنند، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را به قتل برسانند، جامعه نوپای اسلامی  را در هم بکوبند، مدینه را غارت کنند، و چراغ اسلام را خاموش سازند.
مسلمانان که خود را در برابر این گروه عظیم دیدند به فرمان پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به شور نشستند و قبل از هر چیز با پیشنهاد سلمان فارسى، اطراف مدینه را خندقى کندند تا دشمن به آسانى نتواند از آن عبور کند و شهر را مورد تاخت و تاز قرار دهد (و به همین جهت یکى از نام هاى این جنگ، جنگ خندق است).

لحظات بسیار سخت و خطرناکى بر مسلمانان گذشت، جان ها به لب رسیده بود، منافقین در میان لشکر اسلام سخت به تکاپو افتاده بودند، جمعیت انبوه دشمن و کمى لشگریان اسلام در مقابل آن ها (تعداد لشکر کفر را ده هزار، و لشکر اسلام را سه هزار نفر نوشته‏ اند) و آمادگى آن ها از نظر تجهیزات جنگى و فراهم کردن وسائل لازم، آینده سخت و دردناکى را در برابر چشم مسلمانان مجسم می ساخت.

ولى خدا می خواست در اینجا آخرین ضربه بر پیکر کفر فرود آید، صف منافقین را نیز از صفوف مسلمین مشخص سازد، توطئه‏ گران را افشا کند، و مسلمانان راستین را سخت در بوته آزمایش قرار دهد.

سرانجام این غزوه به پیروزى مسلمانان تمام شد، طوفانى سخت به فرمان خدا وزیدن گرفت، خیمه و زندگى کفار را در هم ریخت، رعب و وحشت شدیدى در قلب آن ها افکند، و نیروهاى غیبى فرشتگان به یارى مسلمانان فرستاد.

قدرت ‏نمائی هاى شگرفى همچون قدرت ‏على (ع) در برابر عمرو بن عبدود بر آن افزوده شد، و مشرکان بى آنکه بتوانند کارى انجام دهند پا به فرار گذاردند. این دورنمایى بود از جنگ احزاب که در سال پنجم هجرى واقع شد.

نمونۀ کامل جهاد دفاعی

تمام قوانین آسمانى و بشرى به شخص یا جمعیتى که‏ مورد هجوم واقع شده حق مى ‏دهد براى دفاع از خویشتن به پا خیزد و آنچه در قدرت دارد به کار برد، و از هر گونه اقدام منطقى براى حفظ موجودیت خویش فروگذار نکند این نوع جهاد را، جهاد دفاعى مى ‏نامند.

جنگ احزاب‏ جنبه دفاعى داشته است؛زیرا آغازگر جنگ، مشرکان بودند. آنها از نقاط مختلف سرزمین حجاز، به فرماندهى مشرکان مکه به سمت مدینه حرکت کرده و آن شهر را محاصره نمودند. مسلمانان ناچار بودند از جان و مال و ناموس و عقاید خویش دفاع کنند. آیا هیچ عاقلى به خود اجازه می دهد که در مقابل دشمنان تا دندان مسلّح - که قصد داشتند پیامبراسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم و مسلمانان را به قتل برسانند و زنان و بچّه ‏هاى آنان را اسیر کنند و مدینه را ویران نمایند - ساکت بنشیند؟ آیا مقابله با آنها خشونت محسوب می شود.

مشورت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم با مردم

در مسائل مهم اجتماعى مربوط به یک کشور سزاوار است که با همه مردم در سراسر آن کشور مشورت شود،حتّى از تاریخ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم نیز به خوبى استفاده می شود که آن حضرت با اینکه عقل کلّ بود، باز به نظر اکثریت مسلمانان در موارد «مشورت» احترام می گذاشت.

از جمله در جنگ خندق که در مورد ماندن در مدینه یا بیرون رفتن و جنگیدن در خارج مدینه با مسلمانان «مشورت» فرمود؛ در اینجا میان یاران پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم اختلاف شد ...

گروهى طرفدار این شدند که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به خارج از مدینه برود، ولى سلمان گفت ما هنگامى که از سواران دشمن بیمناک بودیم، در اطراف شهر خندق می کندیم، آیا اجازه می فرمایى اى رسول خدا که در اطراف مدینه خندق بکنیم؟ نظریه سلمان مورد قبول اکثر مسلمین واقع شد (و کندن خندق را ترجیح دادند و پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم آن را پذیرفت)

مدیریت در بحران

کسانى که داستان جنگ احزاب‏ را در قرآن مجید و روایات و تواریخ مطالعه کنند به خوبى می دانند که در این میدان یک نابرابرى شدید در میان مسلمین و دشمنان آنها وجود داشت و چنان مدینه را محاصره کرده بودند که بر حسب ظاهر سقوط مدینه حتمى بود و کار به قدرى بر مسلمانان مشکل شد که به تعبیر قرآن‏ «اذْ زاغَتِ الْابْصارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ ... وَ زُلْزِلوا زِلْزالًا شَدیداً؛ و زمانى که چشمها از شدت وحشت خیره شده و دل‏ها به گلوگاه رسیده بود ... و مومنان تکان سختى خوردند».

اما این ناخداى بزرگ به هنگامى که سفینه ‏اش گرفتار سخت ‏ترین طوفان ها، می شود کم ترین ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمی دهد، او هم ناخدا است هم لنگر مطمئن این کشتى، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان.

همراه دیگر مؤمنان، کلنگ به دست می گیرد، خندق می کند، با بیل‏ جمع آورى کرده و با ظرف از خندق بیرون می برد، براى حفظ روحیه و خونسردى یارانش با آنها مزاح می کند، و براى گرم کردن دل و جان آنها را به خواندن اشعار حماسى تشویق می نماید، مرتباً آنان را به یاد خدا می اندازد و به آینده درخشان و فتوحات بزرگ نوید می دهد.

از توطئه منافقان بر حذر می دارد و هوشیارى لازم را به آنها می دهد. از آرایش جنگى صحیح و انتخاب بهترین روشهاى نظامى لحظه‏اى غافل نمی ماند، و در عین حال از راههاى مختلف براى ایجاد شکاف در میان صفوف دشمن از پاى نمی نشیند.

به راستی اگر به داستان جنگ احزاب‏ و مسأله حفر آن خندق عظیم به گرد مدینه که نه عابر پیاده به آسانى می توانست از آن بگذرد، و نه سواران می توانستند از روى آن بپرند، آن هم در مدّتى کوتاه و با وسائل بسیار بسیار ابتدائى، بیندیشیم، و مدیریت پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم را در این زمینه و کیفیت تقسیم این کار را میان یارانش بنگریم، به دقّت و ظرافت در برنامه‏ ریزى پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم پى می بریم و جالب این که تا کار خندق پایان یافت، دشمن هم از راه رسید!
 
جنگ احزاب در بوتۀ آزمون


جنگ احزاب، محک آزمون عجیبى بود، براى همه مسلمانان و آنها که دعوى اسلام داشتند، و همچنین کسانى که گاه ادعاى بى طرفى می کردند و در باطن با دشمنان اسلام سر و سر داشتند و همکارى می کردند.

موضع گروه‏هاى سه گانه (مؤمنان راستین، مؤمنان ضعیف و منافقان) در عملکردهاى آنها کاملا مشخص شد، و ارزشهاى اسلامى کاملا آشکار گشت. هر یک از این گروه‏هاى سه‏ گانه در کوره داغ جنگ احزاب، سره و ناسره بودن خود را نشان دادند.

طوفان حادثه بقدرى تند بود که هیچکس نمی توانست آنچه را در دل دارد پنهان کند، و مطالبى که شاید سالیان دراز در شرائط عادى براى کشف آن وقت لازم بود در مدتى کمتر از یک ماه به ظهور و بروز پیوست! 

در آن روز اخبار و بشارتهای پیامبر جز در نظر مؤمنان آگاه، فریب و دروغى بیش نبود؛ امّا دیده ملکوتى پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در لابه ‏لاى جرقّه‏ هاى آتشین که از برخورد کلنگ هایى که براى حفر خندق بر زمین کوبیده می شد، جستن می کرده، می توانست گشوده شدن درهاى قصرهاى پادشاهان ایران و روم و یمن را ببیند، و به امّت جان بر کفش بشارت دهد، و از اسرار آینده پرده بردارد.
 
گروهى در فکر خانه و زندگى خویشتن و در فکر فرار بودند، جمعى سعى داشتند دیگران را از جهاد باز دارند و گروهى تلاش می کردند رشته اتحاد خود را با منافقین محکم کنند.

پیداست مردمى که این چنین ضعیف و بى پایه‏ اند، نه آماده پیکار با دشمنند و نه‏ پذیراى شهادت در راه خدا، به سرعت تسلیم می شوند و تغییر مسیر می دهند.
به عکس منافقان و یا مؤمنان ضعیف الایمان که طوفان حوادث آنها را به این طرف و آن طرف می افکند، و هر روز فکر شوم و تازه‏اى در مغز ناتوان خود می پروراندند، مومنان ، از آنجا که به آنها گفته شده بود که شما در بوته ‏هاى آزمایش سختى آزموده خواهید شد، با مشاهده احزاب متوجه صدق گفتار خدا و پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم شدند و بر ایمانشان افزود. لذا همچون کوه، ثابت و استوار ایستادند، و اثبات کردند، "عهدى که با او بستند هرگز گسستنى نیست": «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ؛ در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بسته ‏اند ایستاده ‏اند، بعضى از آنها به عهد خود وفا کرده، جان را به جان آفرین تسلیم نمودند و در میدان جهاد شربت شهادت نوشیدند، و بعضى نیز
در انتظارند».

خلاصه، هرکس اسرار باطنى خویش را در این رستاخیز عجیب و «یوم البروز» آشکار ساخت.
 
تمامی ایمان در برابر تمامی کفر

جنگ احزاب چنان که از نامش پیدا است نبردى بود که در آن تمام قبائل و گروه‏هاى مختلف دشمنان اسلام براى کوبیدن «اسلام جوان» متحد شده بودند.

جنگ احزاب آخرین تلاش، آخرین تیر ترکش کفر، و آخرین قدرت ‏نمایى شرک بود، به همین دلیل هنگامى که بزرگ ترین قهرمان دشمن یعنى «عمرو بن عبدود» در برابر افسر رشید جهان اسلام «امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام» قرار گرفت، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «بَرَزَ الْایمانُ کلُّهُ الَى الشِّرْک کلِّهِ؛ تمام ایمان در برابر تمام کفر قرار گرفت».

چرا که پیروزى یکى از این دو نفر بر دیگرى پیروزى کفر بر ایمان یا ایمان بر کفر بود، و به تعبیر دیگر کارزارى بود سرنوشت ‏ساز که آینده اسلام و شرک را مشخص می کرد. به همین دلیل بعد از ناکامى دشمنان در این پیکار عظیم، دیگر کمر راست نکردند و ابتکار عمل بعد از این، همیشه در دست مسلمانان بود.
 
سخن آخر: (دستاوردهای جنگ احزاب)

سر انجام این غزوه بى‏ آنکه‏ احتیاج‏ به‏ درگیرى‏ وسیع‏ و گسترده‏ اى باشد و مؤمنان متحمل خسارات و ضایعات زیادى شوند: با پیروزى مسلمانان تمام شد.

ناکام ماندن آخرین تلاش دشمن و در هم شکسته شدن برترین قدرت نهایى آن ها، رو شدن دست منافقین و افشا شدن کامل این دشمنان خطرناک داخلى، جبران خاطره دردناک شکست احد، ورزیدگى مسلمانان، و افزایش هیبت آنان در قلوب دشمنان، بالا رفتن سطح روحیه و معنویت مسلمین به خاطر معجزات بزرگى که در آن میدان مشاهده کردند، تثبیت موقعیت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در داخل و خارج مدینه و فراهم شدن زمینه براى تصفیه مدینه از شرّ یهود بنى قریظه از جمله پیامدهاى پربار این جنگ بود.

 اوضاع خاورمیانه، در یک شباهت بسیار ساده، همان ائتلاف  کفار ومشرکین مکه   و یهود مدینه را میماند که مشهور به جنگ احزاب است !

استکبار سلطه طلب وسران منافق وبی غیرت عرب وارتش نامدار رژیم جعلی اسرائیل، درست در مقابل جبهه حق طلب مقاومت  قرار گرفته وتدارک چنین صحنه ای را دارند.

اما در جانب جبهه حق ودفاع از مشروعیت بخشی به حقوق انسانی، مجاهدان علی   دیگر ضرورت است تا عَمرِ بنِ عَبدَوَد های دوران را  نشانه گرفته و شمشیر بر تن اختاپوس صد پای اسرائیل حواله کرده وسر این اژدهای قهار را ببرد.

روزهای این پهلوانی و کسب لقب اسداللهی فرا رسیده است!

یقین دارم خداوند متعال بار دیگر چنین فتح و‌ظفر را شامل حال مجاهدان جبهه مقاومت می سازد و برنده این نبرد نابرابر آن شاء الله حماس حماسه ساز و سایر گروه های فلسطینی یمنی و لبنانی خواهند بود و جشن پیروزی را در غزه مظلوم اما مقتدر خواهند گرفت .الیس الصبح بفریب 
 
مولوی عبدالرو‌ف توانا


انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • بزرگترین خدمت و جهاد خدمت به مردم است
  • خداوند از معلمان و دانشمندان به عنوان لوح محفوظ نام می‌برد
  • اگر جامعه فرهنگی آگاه باشد آن جامعه به پیروزی می‌رسد
  • انحراف مینی بوس در اتوبان پیامبر اعظم(ص) ۸ نفر را راهی بیمارستان کرد
  • انحراف مینی بوس در اتوبان پیامبر اعظم تبریز ۸ نفر را مصدوم کرد
  • ‌معلم چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ + فیلم
  • رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  •  برنامه ریزی و حسن تدبیر را در اولویت قرار دهید
  • نرمخویی و مدارا از خصوصیات پیامبر (ص) بود
  • شباهتهای جنگ غزه و ائتلاف کفار و مشرکین مکه و یهود مدینه در جنگ احزاب